گاهی گریون... گاهی خندون

زین دو هزاران من ما ای عجبا من چه منم گوش بنه عربده را دست منه بر دهنم

گاهی گریون... گاهی خندون

زین دو هزاران من ما ای عجبا من چه منم گوش بنه عربده را دست منه بر دهنم

تورج نگهبان...

زندگیت رو کوچک نگه دار تا مجبور نشی خودت رو کوچک کنی.


دیروز سالگرد فون تورج نگهبان (۱۳۸۷ـــ۱۳۱۱) بود. ترانه سرایی که خیلی از خواننده های قدیمی مثل مهستی و الهه و داریوش و... یه جورایی با شعر های او خواننده شدند.

دیشب من و تو پلاس یک مصاحبه قبل از مرگش نشون داد که با یکی از حرف هاش خیلی حال کردم.

گفت: من همیشه زندگیم رو کوچک نگه داشتم تا مجبور نشم خودم رو کوچک کنم.

براش آرزوی آرامش کردم.

نظرات 13 + ارسال نظر
abbas دوشنبه 31 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 12:58 http://abbasatakcharkh.blogsky.com

سلام وب خوبی داری به وب من هم سر بزن و فیلم هامو نگاه کن
با تبدل لینک هم موافقم

الی دوشنبه 31 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 13:57 http://haghayeghh.blogfa.com

سلام فرحان جان..
منم دیشب دیدم برنامشو خیلی حرف قشنگی زد..
متاسفانه بدتر از اینام رو کار اومده!و باید انتظار بدتراشم داشته باشیم!اپم

سلام الی خانوم
شرشون کم میشه...
موفق باشی

belladona دوشنبه 31 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 14:47

سلامن علیکم
اینکه زندگیت رو کوچیک کنی چطوری اخه؟ اگه منظورشون کم کردن توقعات(همون توقعات، بلای خانمان سوز!) باشه که واقعا همینطوره. من در حدی نیستم که بخوام بگم حرف این انسان سرد و گرم چشیده درسته یا غلط! ولی کوچیک کردن زندگی صرفا پسند من نیست می فهمی چی میگم؟ آخه زندگی دقیقا همون قدر بهت میده که ازش بخوای!
اصلا شاید منظور این جمله یه چیز دیگه ست و من نگرفتم مثلا کم کردن ارتباطاتی که شایسته ما نیستن!اصلا خودت بگو منظور چیه؟

سلام و درود بر بلادونا

من هم قبول دارم که اگه توقعات کم بشه آدم پیشرفتی نمیکنه و همیشه برای رسیدن باید رفت و تلاش کرد اما بعضی وقت ها ما آدم ها ارزش چیز ها رو درک نمیکنیم... هر چیزی یه ارزش مشخص داره و نباید چیز های ارزشمند رو فدای چیز های کم ارزش کرد... برای من عزت نفس و شخصیت و... خیلی مهم تر از مال دنیاست... آدم اگه عزت نفس نداشته باشه مال دنیا هم به دردش نمیخوره... من حاضر نیستم سرم رو جلوی هر کس و ناکسی خم کنم یا دروغ بگم یا دزدی کنم تا توقعات خودم و اطرافیانم از مادیات دنیا رو براورده کنم... ادم کار میکنه و تلاش میکنه و صادقانه به چیز های مهم و مورد نیازش و خیلی وقت ها به خیلی بیشتر از اون میرسه و با آرامش لذتش رو میبره...

حالا گرفتی چی شد دوست من؟

نیلوفر دوشنبه 31 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 15:06 http://www.me-life.blogsky.com

درود
خوبی؟
اره منم دیدم کاره رها بود.البته قدیمی بود قبلن توی ببین دیده بودمش
کارهای تورج نگهبان رو خیلی دوست دارم مخصوصن اسمون با منو تو قهره دیگه داریوش و گمشده مرضیه خیلی قشنگن

سلام
خوبم
من نمیشناختمش اما دیشب خیلی خوشم اومد ازش... شعر قشنگ زیاد خونده... خدا رحمتش کنه...

الی دوشنبه 31 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 19:17 http://haghayeghh.blogfa.com

اره واقعا اینم ۱مسالس دیگه!
بعدش ۱دفه دختره ب خودش میاد میبینه دیگه شناسنامش جا ندارهخداییش هرکی شرایطشو داره باید بذاره بره از این خراب شده

خوشم میاد جیک ثانیه میای جواب میدی ها

نازنین دوشنبه 31 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 19:56 http://www.chert-pert.blogsky.com/

سلام

راستش برای اولین باره اسم این فرد و میشنوم !!!!
نمیدونم چرا .. ولی نمیشناسمش ..
برنامه رو هم ندیدم !

حرفشم ... نمیدونم ... شاید بهتره زندگی رو بزرگ نگه داشت و تلاش کرد تا ب اون بزرگی رسید ...

راستی جواب کامنتت رو در پست مربوطه دادم ..15 موردی ک از مشکلات خانم ها ب ذهنم میرسید رو لیست کردم!

و آپ جدیدی هم دارم خوشحال میشویم بیایی

سلام
منم با تلاش برای رسیدن به زندگی بهتر کاملا موافقم... اما هر چیزی یه ارزشی داره... من دوست ندارم چیزهای ارزشمند تر رو فدای کم ارزش ها کنم... به نظر من درست نیست از راه دروغ و چاپلوسی و تحقیر خود و دیگران به زندگی بهتر رسید... راه های بهتری هم هست البته...

میام خدمتتون.

belladona دوشنبه 31 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 22:09 http://nabeghehaye89.blogsky.com

از بابت توضیحات تکمیلی مچکرم. بله منم به اینا که گفتی اعتقاد دارم اصلا من یه همچین آدمی یمچرخش 180 درجه رو حال کردی؟

بله. احسنت...

نیلوفر دوشنبه 31 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 23:12 http://www.me-life.blogsky.com

درود دوباره
یه اشتباه تایپی داری اون بالا اقای نگهبان شعر گفتن نه اینکه خوندن:)
یه جمله هم الان از اردلان سرفراز یادم اومد:چرک می نویسیم ،که چرک نرویم(دقیقن مطمئن نیستم این بود قسمت دومش اخه خیلی وقت پیش دیدم مصاحبه اش رو ولی اولش همین بود و منظورشم همین):)
بدرود داداش گلم

درود.
بله.
ممنون آبجی خانوم

belladona چهارشنبه 2 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 14:50

غیبت صغری شروع شد باز

نه بابا... هر روز هر روز که از این سوسول بازی ها در نمیارم...
چند روزی نبودم... مشغول بودم... اینترنت هم نداشتم
مجددا شما به بزرگی خودتون ببخشید.

طراوت جمعه 4 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 10:43 http://nabeghehaye89.blogsky.com

نازنین جمعه 4 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 12:24 http://www.chert-pert.blogsky.com/

سلام
کجایی آیا نیستی برادر

چرا ییهو غیبت میزند آیا؟!

سلام
ببخشید دیگه... گرفتار بودم.

نازنین یکشنبه 6 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 19:55 http://www.chert-pert.blogsky.com/

یه هفته سرکارمون گذاشتی ..مرحبا بر تو ای پسر نیرومند !!



معلوم نیست کجایییی..چییی کار میکنییی؟
منم ک فضول !!!

اختیار دارید بانو... خوشحال میشم که به فکرم هستید.
به خدا قصد سرکار گذاشتن نداشتم... مشغول بودم و گرفتار و بدون اینترنت و...

ی دست! سه‌شنبه 8 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 02:21

ب نظرت کوچک نگه داشتن زندگی واسه روح های کوچک نیست؟!
من دلم میخواد زندگیم بزرگ باشه. هرکاری هم واسه این کار میکنم اما اجازه تحقیر شدن رو نمیدم.
کوچک نگه داشتن زندگی از ترس تحقیر نشدن مثل رد نشدن از خیابون از ترس تصادفه!!!

خوش آمدید قربان...
خودت هم میدونی که من بیشتر از تو هوس زندگی بزرگ و خوب رو دارم اما بعضی وقت ها ارزشش رو نداره... باید اولویت بندی کرد... من زندگی بزرگ ولی بدون عزت رو نمیخوام... از نظر من زندگی ساده ی بدون دروغ و ریا و تحقیر و.... شرف داره به زندگی های بزرگ اما چاپلوسانه و ...

از خیابون رد میشیم اما از مسیر درستش. البته تشخیص درستی و نادرستی با خود فرده...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد