گاهی گریون... گاهی خندون

زین دو هزاران من ما ای عجبا من چه منم گوش بنه عربده را دست منه بر دهنم

گاهی گریون... گاهی خندون

زین دو هزاران من ما ای عجبا من چه منم گوش بنه عربده را دست منه بر دهنم

اگه بودم... اگه بود

هنوز تو لیست دوستانش بودم...

یه زمانی بین اونهایی بودم که خاطرشون براش عزیز بود اما الان هیچ کجا نبودم... و خودش هم دیگه نبود

مثل همه چیز هایی که بود و الان نیست... همون چیز های که برام تکراری شده بود و الان چشم هام رو تمیز  کرد.

سردمه... دارم میلرزم...

شاید همش به خاطر اون دختر خنگ تنفر آمیزی بود که وقتی عصبانیش کردم دهنش رو باز کرد و فهمیدم که چشم هاش باز بوده و من رو میخونده...

بازم آه...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد